کانال تلگرام رسمی و اصلی دکتر هلاکویی
دانلود سخنرانی دکتر هلاکویی
دانلود برنامه رازها و نیازها دکتر هلاکویی از رادیو همراه
کانالهای زیادی به نام دکتر هلاکویی در تلگرام ایجاد شده اما ایشان هیچ کانال تلگرامی ندارند
دانلود سخنرانی روانشناسی
سخنران مورد نظرتان را انتخاب کنید
دکتر علیرضا نبی - حجت الاسلام حاج آقا دهنوی - دکتر شاهین فرهنگ - دکتر حسین طهماسبی - دکتر هلاکویی - دکتر حبشی - دکتر شهرام اسلامی - دکتر مجد - دکتر انوشه - دکتر شیری - احمد حلت - دکتر آزمندیان - سهیل رضایی - دکتر علی بابایی زاد - دکتر ابراهیم میثاق - دکتر رضا ناظری - دکتر امیر مهرداد خسروی - دکتر غلامعلی افروز - دکتر سیما فردوسی - دکتر عبدالرضا کردی - دکتر علیرضا تبریزی - دکتر عیسی جلالی - دکتر مصطفی تبریزی
کانال تلگرام رسمی و اصلی دکتر هلاکویی
کانالهای زیادی به نام دکتر هلاکویی در تلگرام ایجاد شده اما ایشان هیچ کانال تلگرامی ندارند
با سلام پسرم 19 ساله که مدت یک سال که دچار وسواس فکری و همچنین افسردگی شده که در مدت از دانشگاه مانده وتوی این مدت به چندین دکتر روانشناس و روانپزشک مراجعه و هیچ نتیجه نگرفتم از شما تقاضای کمک دارم با تشکر مهرابی
Salam
Dr. Hoholakouee Aziz
Man bishtar az ghabl ehsase na amni daram. Ba shoma rahat hastam dar morede masaelam sohbat konam, vali be shedat vahshat daram inja baraye darmanam be Dr. morajee konam. Chetor mitonam mostaghim va faghat ba shakhs shoma sohbat konam. Khaesh mikonam be man komak konid. Mersi
سلام دكتر خيلي عزيزم من دختري هستم 36 ساله كه همه مرا زيبا تصور ميكنند من براي عيد خيلي دلم ميخواهد خريد كنم ولي يك سوال دارم چرا مادر من وسواس عملي دارد و من نميتوانم با او كنار بيايم پدرم مرا بيشتر درك ميكند من رشته تجربي خواندم ولي الان بيكارم ونقاشي ميكنم
همه ميگويند مادرم مادر هميشه نگران هست من دوستاني دارم ولي خيلي احساس پوچي ميكنم همه ميگويند من ارگ خوب ميزنم او هميشه نگران مسايل مالي است ولي من هم از اينكه نميتوانم به انها كمك مالي بكنم مدتي است پايم موقع كو رفتن تاندونم ضربه خورده ومن كه ادم فعالي هستم ايا ممكن است با دعا كردن در شيراز من كاري پيدا كنم كه خوانواده ام را خوشحال بكنم اخه من از زماني كه مادرم مريض شده با سرزنش او مواجه شدم واين حتي پدرم را هم عصبي كرده ومن هم وسواس دارم هميشه بعد از عادت ماهيانه حالم خوب است ولي مادرم مرتب به من ميگويد چرا در شبها ناراحت هستي و مرتب ميگويد اگر پولدار بوديم همه چيز خوب ميشد و ميگويد شما با كشتي همه را خوشحال ميكنيد ومن 9 سال هست كه مسافرت نرفتم و حس خيلي بدي دارم اسم من پريناز است به من بگوييد چه كاركنم
سلام دكتر عزيزم من دختري 36 ساله هستم كه 30 سال در شيراز زندگي ميكنم كمي وسواس فكري دارم من در زمان ورزش پايم تاندونش در رفته دكتر جانم 10 سال است كه مسافرت نرفتم و من كم كم دارم دارم عصبي ميشوم دكترم من گفتن كار خانه انجام بدهم حدود 2 هفته است كه دارم با خودم حرف ميزنم و بشدت از همه چيز ميترسم ايا كار خانه انجام دهم يا براي خودم گردش بكنم
سلام
لطفا شماره تماس با راديو همراه
و روزهاي هفته و ساعتهايي كه ميتونم با دكتر هلاكويي صحبت كنم رو اعلام كنيد
ممنون
سرنوشت من چه ميشود همه ميگويند عالي ولي من باورم نميشود اميدم را از دست دادم فكر از دست دادن عزيزانم را دارم
سلام آقای دکتر.دختری 19 سالمم میخواستم بپرسم کسی که مهر طلب هستش برای رهایی از آن چه کار باید کند. در ضمن در تصمیم گیری نیز مشکل دارم.
سلام. من به کمک شما نیاز دارم و میخوام بدونم چطور میشه با دکتر هلاکویی تماس گرفت. ممنون
سلام اقای دکتر بسیار تشکر از برنامه های خوب شما لطفا شماره تماس خود. را برایم بنویسید من نیاز به کمک شدید. دارم خواهش میکنم مرا کمک کنید
سپاسگزارم
سلام ازتون خواهش ميكنم من خيلي تلاش كردم چندين ساله بادكتر حرف بزنم واقعا مشكلات خيلي سنگيني دارم وابا توجه به اينكه هرچند بارهم از تلگرام كانال بامشاور ها حرف زدم فقط شماره تلفن دكتر راديو راز هاو نياز ها به من ميدن ومتاسفانه هركاري ميكنم وصل نميشم عاجزانه ازتون تقاضادارم كمكم كنيد
سلام دكتر عزيز
من احتياج به هم فكريتون دارم . خودم خيلي هنوز هم سعي در بهبود اوضاع روحي و نجات زندگي دارم ولي ديگه از ناچاري گفتم براتون بنويسم.
اگر تماسي باهاتون پيدا كنم خيلي خوشحال ميشم.
سلام آقاى دكتر اميدوارم خوب باشين من شديدا به راهنمايى شما نياز دارم سر يك دو راهى موندم اصلا نميتونم تصميم بگيرم خواهشا كمكم كنيد شماره اى از شما متاسفانه ندارم و خيلى دوست دارم صحبت ها و ايده هاى زيباتون و گوش كنم خواهشا . مممنون و وقتتون شاد
سلام من اسمم حسین اسلامی هست من به درس خواندن علاقه دارم و معدل ام 19.64 است و میرم یازدهم ولی تازگی موقع درس خواندن میگم برم این کارو کنم بعدا درس بخونم و خانه ما 6 نفر آدم است و من اصلا آرامش ندارم برا درس خوندن و من معمولا به حوصله هستم از زمانی که 18 ساعت واس درس زمان گذاشتم و شب ساعت 6 صبح خوابیدم دیگه کم کم دارم بی حوصله میشم و چون ما خونمون شلوغه باید شب که همه خواب هستن درس بخونم چیکار کنم دیگه بی حوصله نشم
سلام و عرض ادب خدمت آقای دکتر محمدرضا هستم 34 ساله از ایران ، باتوجه به مشکل روانی خودم بعد جداشدن و اینکه عاشق همسرم هستم عاجزانه تقاضامندم بفرمایید چطور میتونم تلفنی باشما ارتباط برقرار.کنم هر هزینه ای هم باشه تقدیم میکنم، سپاسگذارم
سلام اقای دکتر
حالم خیلی بده و اعتماد به هیچ کس ندارم و فکر میکنم کارایی که میکنم دست خودم نیست
باید بیام پیشتون نمیدونم چجوری وقت بگیرم یا پیداتون کنم
سلام اقای دکتر هلاکوبی عزیزم امیدوارم پیغامم به دستتون برسه و جوابم رو بدید که شدیدا داغومو اشفته ام من توی یه خانواده ی ۵ نفری با پدری معتاد به دنیا اومدم که مادرم همیشه از بچگی کتکم میزد و عقدهاشو اینجوری سر من پیاده میکرد من بچه ی اخر و متاسفانه دختر هستم چون همیشه بهم میگفتن تو هم کاش پسر بودی اقای دکتر عزیزم وضع مالی خانواده ی من به شدت ضعیفو افتضاح بود تا وقتی که برادرم از ایران رفت و شروع به کار کردن و خرج زندگی خانواده رو دادن همه چیز به لحاظ مالی اوکی شد ولی روحی برای من بدتر چون مادرم هزاران بار گفت منو نمیخواسته و احساسی در من بودجود اورده که حس کردم اضافه هستم تو خونمون تا اینکه برادرم برگشت به ایران و دوران سیاه زندگی من دوباره بدترو دردناک تر شروع شد با اینکه ۲۰ سالم بود بازم کتک میخوردم و بهم تهمت هرزگی میزدن از دایی خاله برادر و همه و همه و مادرم هیچ وقت ازم حمایت نکرد که هیچی بدتر مته به خشخاش میزاشت و هر بار که بحث یا دعوایی میشد مادرم با من قهر میکرد که تو باید بری گل بخری از برادرت عذر خواهی کنی برادرم بعد حدودا دو سال ازدواج کرد و خانمی که اومدن برای من شد نزدیکترین دوست همدم و خواهر که خدا شاهده حاضر بودم براش جونمم بدم این خانوم سرویس طلا و مقدار زیادی طلا رو گم کرد و مادرم منو پدرمو به دزدی متهم کرد و بعد ثابت شد کار زن داداشم بوده که گم کرده اونم تو مراسم عروسی اقوامش سالها گذشت و من هزار بار از خونه طرد شدم تا ازدواج گردم زمان ازدواجم مادرم ازم دست نوشته گرفت که نباید ادعای جهیزیه یا چیزی کنم و من برای فرار قبول کردم و فقط با دو تا چمدون غریبانه از خونه بدون جشن بدون شادی اومدم بیرون و با همسرم تو اتاق خوابش زندگیمو شروع کردم که هزاران برابر بدتر از خونه ی پدریم بود با کمک خدا و همسرم زندگیمونو سروسامان دادیم و برای مدتی از ایران رفتیم اما تمام نیشو کنایه ها همچنان ادامه داشت تا زمانی که به ایران برگشتیم و دو تیکه طلایی که سر عقد بهم داده بود مادرم البته به خواست خودم پس گرفت و حالا سر مسئله ای که زن دادشم پیش اورد و کلی دروغ و تهمت به من زده بود و همین طور برادرم با حرفای زشتی که به همسرم زده بود روابط منو مادرمو به شدت خدشه دار شده و من نمیدونم چه کنم غیر اینکه دلم میخواد با تمام وجودم خانوادمو خاک کنم و دیگه هیچ وقت نبینمشون اما عذاب وجدان نمیزاره تو رو خدا راهنماییم کنید
با سلام خسته نباشید شوهرم همش تو گوشی و فضای مجازی مشغوله و پست هایی ميزاره که از خانم های خوشگل و خوش هیکل منم ناراحت میشم و بهش گیر میدم که از این پست ها نزاره ولی فایده ای نداره شوهرم شهرستان کار میکنه چیکار کنم که گيرندم بهش چون زندگیم به خاطر گیر دادن بهش داره خراب میشه نمی تونم خودمو کنترل کنم و بهش گیر ندم لطفا راهنماییم کنید ممنونم
باسلام وضمن خسته نباشید به استاد هولاکوی عزیز در جلسه سخنرانی و موضوعش هم تضادذهنی خداباوران بودصحبت میکردید قبل از بیان دیدگاه سوالی برایم از شما پیش آمد که شما ازخداباوران صحبت میکنید یعنی خودشماوجودخدارا باورندارید لطفاً اگه ممکنه این سوالی که برام ازذهنییت شما پیش آمده و شاید کسانی دیگه هم باشند جواب بدید با
تشکر
برو کتابخانه یا یه مکانه ساکت کافه ای جایی
سلام جناب دکتر وقت بخیر
دکترجان من یه خانم۳۷ساله هستم۶ساله ازدواج کردم یه پسر۴ساله دارم شوهرم ۴سال ازخودم بزرگتره باهم زندگی خوبی داریم اما هرچندوقت یکباربهم میگه تو من رو دوست نداری دلت بامن نیست و بهم خیانت میکنی مثلا چند روز پیش توخیابون به دوستم زل زدی یا به فلان اقا نگاه کردی درصورتی که اصلا همچین چیزی نیست،باهاش حرف میزنم که اینجوری نیست بدتر عصبانی میشه و فحشم میده اما اگه تند برخورد کنم و دادوهوار کنم میشینه سرجاش و دیگه حرف نمیزنه،میشه راهنماییم کنید من چکارکنم بااین مرد خودم تصمیم گرفتم جدا بسم اما به خاطرپسرم دودل هستم لطفا راهنماییم کنید
قبل از اینکه یه قاتل عوضی نامرد بشم باهام حرف بزن
باسلام. من مشکلی دارم که هیچ روانشناسی منو درک نمیکنه و به اشتباه تشخیص میده چون فک میکنم مشکلم بسیار خاص هست. ذاتا و ژنتیکا انسان پر استرس و کم اعتماد به نفسی بودم ولی همیشه در جامعه و بادوستان سعی بر مخفی کردن این قضیه داشتم و توی کلاس همیشه شیطنت میکردم. ولی با یک جمله طرف مقابل رنگ و روم عوض میشد. ولی یک روز اتفاقی افتاد که وضعیت من رو بسیار بدتر کرد.
وقتی داشتم توی کلاس شیطنت و شوخی میکردم معلمم من رو با چند تا تیکه خراب کرد و من حسی بهم دست داد که وحشتناک بود. و چون صورتم کلا یکم قرمز رنگ هست و وقتی این حالتی میشم کاملا سرخ میشم که بچه ها بهم میگفتن لبو. طوری میخواستم همونجا زمین دهن باز کنه. اون روز انگار رگ قلبم کنده شد و بعد از اون تا توی یه موقعیت کمی استرس زا قرار میگرفتم همون حالت بهم دست میداد. و مهمترین چیزی ک منو اذیت میکرد همون قرمز شدن وحشتناک بود. به خودم میگفتم چرا اینهمه ادم توی دنیا هست من باید جزء معدود ادمهایی باشم که صورتشون قرمزه و آدمهای دیگه وقتی خجالت زده میشن قرمز نمیشن که همه بفهمن و مسخره کنن. این مسئله باعث افسردگیم شده بود.
و الان که 35 سالمه دیگه برام مهم نیست و زیاد استرسی نیستم. خیلی وقتها به سبب شغلم توی جمع سخنرانی میکنم.
ولی میدونید مشکلم چیه؟مشکلم هیچکدوم از اینا نیست.
مشکلم اینه که حتی وقتی توی خونه تنها نشستم؛ اگه کلمه استرس بیاد توی ذهنم یا تلویزیون درموردش حرف بزنه اگه بتونم حواسم رو پرت کنم که خوبه و اگه نتونم استرسم شروع میشه و توی دلم اشوب میشه یه دردی وسط قفسه سینه ام منو آزار میده و هر 5 ثانیه یه تیر میکشه ولی نه به اون معنای تیرکشیدن بلکه یه حالت خاصی هست مثلا وقتی یه دفعه خبر بدی میدن ته دلت خالی میشه و این حالت ممکنه یک ماه دو ماه دو روز و … طول بکشه درطول روز ممکنه چندساعت فراموش کنم ولی باز به محض اینکه یادم بیاد باز شروع میشه. یعنی من نیازی ندارم که توی موقعیت استرس زا قرار بگیرم تا اون حالت ایجاد بشه و فقط اگه اون حالت یادم بیاد اتفاق میفته. اتفاقا الان با توجه به اینکه سنم رفته بالاتر و زن و بچه دارم واقعا از شرایط استرس زا نمیترسم. ولی اگه برم توی شرایط استرس زا، چون اون حالت یادم میاد استرس میگیرم نه بخاطر خود شرایط. و باور کنین این حالت بدترین حالت دنیاست. از درون آدم رو داغون میکنه و افسرده میکنه. وقتی اون حالت میاد هیییییچ چیزی برات خوشایند نیست حتی دخترم ک بشدت بهش عشق میورزم برام مهم نیست. دیگه هدف برام مهم نیست. فقط میخام بمیرم. خودم و همسرم کادربهداشت و درمانیم و میخایم مهاجرت کنیم ولی وقتی اون حالنت میاد دیگه داغون میشم
سلام خسته نباشید اقای دکتر من زن 31 ساله هستم از ایران ولی در زندگی گذشتم مشکلاتی داشتم که در زندگی زناشویی مشکل دارم میخواستم باهاتون صحبت کنم ولی متاسفانه نمتونم ارتباط برقرار کنم میشه کمکم کنید ممنون میشم
سلام دکتر بزرگوار، خداقوت من زنی ۳۶ ساله هستم، میخواهم با شما تماس بگیرم و صحبت کنم مشکلات زیادی در زندگی دارم، و احتیاج به راهنمایی شما بزرگوار، لطفا شماره خودتان را برایم ایمیل کنید،ممنونم.
با سلام.
میخواستم راجب مشکلم با همسرم راهنماییم کنید همسر من دچار خشم و عصبانیت هست.
با وجود ۳ بچه نمیتونه عصبانیت خودش رو کنترل کنه.و خیلی سریع به حد انفجار میرسه.
این خیلی نگران کننده است برام. لطفا راهنماییم کنید